نگاهی به فیلم «لامینور»
به رنگ موسیقی
::
18 خرداد 1401 ::
ماهنامه «برش های کوتاه»:
نام بزرگ مهرجویی و سایهای که آثار سترگش بر فیلمهای نحیف اخیرش انداخته، باعث شده که به ندرت نقد یا نظری درباره این فیلمها بخوانیم که نویسندهاش به افول محسوس و غیرقابل انکار مهرجوییِ متأخر اشاره نکرده باشد و ناامیدی خود را نسبت به فیلمهای جدیدش بروز نداده باشد. به گمان من این رویکرد، قضاوت متداول درباره آثار اخیر مهرجویی را دچار اغراق کرده است و شدت منفی بودن نظرات درباره این فیلمها با نقاط قوت و ضعف واقعی آنها، سنخیت ندارد.
علیرغم علاقهای که به بررسی فیلمها بر اساس نگره مؤلف دارم و علیرغم وجود ردپای مؤلفهها و ارجاعات مختص مهرجویی در «لامینور» (از اطلاق لفظ «روشنفکران رذل» از سوی سهند تا نقیضگی مهمانی هجوآلود پایانی در نسبت با «مهمان مامان»)، ترجیح میدهم در این یادداشت کاری به نام و عقبه این فیلمساز نداشته باشم و فقط به ارزشها و ضعفهای خود اثر بپردازم.
«لامینور» چه در فیلمنامه و چه در اجرای آن، فیلم سهلانگارانه و میانمایهای است. یک ایده دو خطی ساده و فاقد بداعت دارد که تلاش ناچیزی برای گسترش آن و رساندنش به یک کلیت منسجم منطبق با قواعد فیلمیک انجام میدهد.
دختری جوان به نام نادی، به موسیقی علاقه دارد و برای قدم گذاشتن در مسیر این هنر، در مقابل مخالفت پدرش مقاومت میکند. این چیزی است که از همان سکانس اول میفهمیم و تا آخرین دقیقه فیلم هم وضعیت نادی در همین حالت میماند و روندی وجود ندارد که نتیجه مشخصی را دستگیر مخاطب کند.
>> برای مطالعه متن کامل مطلب
یا مطالب
فوق، نسبت به تهیه نسخه الکترونیک نشریه شماره
17
اقدام کنید
منبع:
اختصاصی سایت «برش های کوتاه»
173
-
سردبیر
کامنت های مرتبط با
مطلب فوق |
|
ارسال کامنت برای مطلب
فوق |
|
|